رابطه، ازدواج: دلایل درست ماندن در رابطه

من نزدیک یک ساله که ازدواج کردم .در جشن عروسی یکی از اقوام بودم که از چند تا از مهمانان ،که مسن تر و قابل اعتماد بودند، خواستم چند توصیه در مورد زندگی و رابطه با همسرم به من بدهند تا باعث بهبود و استحکام زندگی و ازدواجم بشود.

من فکر میکنم که خیلی از تازه عروس(داماد)ها این کارو می‌کنند یعنی در باره رابطه شان مشاوره می‌گیرند .بخصوص بعد از خوردن یک پیتزای خوشمزه در رستوران که قبلا توسط طرف مقابل حساب شده !

به هر حال ناگهان متوجه شدم چرا از صدها فرد باهوش و فوق العاده درون وب استفاده نکنم ؟چرا از خرد جمعی صدها انسان در یک تجربه همگانی استفاده نکنم ؟ چرا خرد و تجربه همه آنها را با هم ترکیب نکنم تا چیزی ساده و قابل استفاده برای همه بدست آورم.پس تصمیم گرفتم از دریای اعضای عاشق و با هوش خودم استفاده کنم

چیزی که پرسیدم این بود .همه شمایی که ده ساله ازدواج کردید و از زندگی و رابطه خود راضی هستید .اگه بخواهم از شما توصیه ایی برای استحکام زندگی و رابطه ام بگیرم، آن تو صیه چیست؟چه چیزی برای شما کار کرد ؟ همچنین آنهایی که تجربه جدایی داشتند ،چه چیزی برای شما کار نکرد؟

پاسخ ها بسیار زیاد بودند. تقریباً 1500 نفر به من مراجعه کردند. بسیاری از آنها پاسخ‌هایی ارسال کردند در حد چند صفحه ، نه پاراگراف‌! هفته ها طول کشید تا همه آنها را چک کنم، اما چیزی که پیدا کردم مرا متحیر کرد.

پاسخ‌ها از سوی افراد باهوش و خوش‌گفتار از همه اقشار، از سراسر جهان، که هر کدام گذشته،تراژدی‌ها، اشتباهات و پیروزی‌های خاص خود را داشتند، دریافت شد . . . و با این حال همه آنها تقریباً ده چیز را می گفتند.

این بدان معناست که آن ده چیز باید بسیار مهم باشند. . . و آنها کار می کنند:

1. برای دلایل درست با هم باشید

قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم که باید در رابطه خود چه کاری انجام دهید، بیایید با کارهایی که نباید انجام دهید شروع کنیم .

هرگز با کسی نباش چون کسی دیگر به تو فشار آورده است.

من اولین بار ازدواج کردم چون سنتی بزرگ شده بودم و ازدواج کاری بود که من قرار بود انجام دهم. یعنی ازدواج برای من یک تکلیف بود. اشتباه.

من بار دوم ازدواج کردم چون بدبخت و تنها بودم و فکر می کردم داشتن یک همسر مهربان همه چیز را برایم درست می کند. این هم اشتباه بود.

سه بار تلاش کردم تا بفهمم چه چیزی باید از ابتدا روشن شود ، تنها دلیلی که باید همیشه با کسی باشید ، این است که به سادگی عاشق بودن در کنار او باشید . واقعا به همین سادگی است.

-هورییا

وقتی درخواستم را برای خوانندگان فرستادم، از افرادی که در ازدواج دوم یا سوم (یا چهارم) خود بودند پرسیدم که چند بار اول چه اشتباهی کردند .

رایج ترین پاسخ این بود که " به دلایل اشتباه با آن شخص بودند".

برخی از این دلایل اشتباه عبارتند از:

  • فشار دوستان و خانواده
  • احساس یک "بازنده" به دلیل مجرد بودن وذوق کردن برای اولین کسی که از راه رسید
  • با هم بودن برای تصویر - به این دلیل که رابطه روی کاغذ (یا در عکس) خوب به نظر می رسید ، نه به این دلیل که این دو نفر در واقع یکدیگر را تایید می کردند .
  • بچه بودن و ساده لوح بودن و ناامیدانه عاشق بودن و فکر کردن به اینکه عشق همه چیز را حل می کند
  • هر چیزی که باعث می شود یک رابطه "به کار" بیاید (و منظورم از کار، این است که برای هر دو نفر شاد و پایدار باشد ) مستلزم تحسین واقعی و عمیق از یکدیگر است. بدون آن تحسین متقابل، همه چیز از بین می رود.

    دلیل "اشتباه" دیگر برای وارد شدن به یک رابطه، همانطور که هورییاگفت، "رفع" خود است. این تمایل به استفاده از عشق شخص دیگر برای تسکین مشکلات عاطفی خود، ناگزیر منجر به وابستگی مشترک می شود-یک پویایی ناسالم و آسیب رسان بین دو نفر که در آن از عشق طرف مقابل برای فرار از نفرت از خود، بایک توافق پنهان استفاده می شود . بعداً بیشتر به هم وابستگی خواهیم پرداخت، اما در حال حاضر، اشاره به این نکته مفید است که عشق، خنثی است . یعنی چیزی است که می تواند سالم یا ناسالم، مفید یا مضر باشد و بسته به اینست که چرا و چگونه شخص دیگری را دوست دارید و توسط شخص دیگری دوست داشته می شوید . عشق هرگز به تنهایی برای حفظ یک رابطه کافی نیست .

  • ادامه دارد

همسران متضاد؛درونگرا/برون گرا

💟مشکلات ارتباطی همسران متضاد

(درونگرا ؛ برونگرا)

١ تفاوت در تفریح ها

یکی از طرفین به مهمانی های شلوغ علاقه دارد ولی دیگری علاقه مند است در یک محیط آرام و با یک دوست صمیمی خوشگذرانی کند.

٢ شیوه بیان احساسات

درونگرا ممکن است کمی در بیان احساساتش مشکل داشته باشد در حالی که یک فرد برونگرا درباره همه چیز راحت صحبت می کند.

٣ شیوه ارتباطی

فرد برونگرا علاقه مند است تمام اتفاق هایی که در طول روز افتاده، برای همسرش تعریف کند، موسیقی گوش دهد یا صدای تلویزیون را بالا ببرد ولی یک درونگرا ترجیح می دهد با ورود به خانه به استراحت بپردازد، کمتر صحبت کند و هر وقت میلش کشید حرف بزند.

٤ شیوه حل مسائل

یک فرد برون گرا دوست دارد وقتی مشکلی بروز می کند، به سرعت وارد عمل شود و موضوع را فیصله دهد در صورتی که فرد درونگرا به آرامش نیاز دارد و از درگیری اجتناب می کند.

روانشناس خوب

بک متخصص خوب در هر زمینه ای باید آموزش های لازم را دریافت کرده باشد .وقتی که از روانشناس خوب صحبت می‌کنیم منظور ما کیفیت کار او می‌باشد که آن از دو منبع عمده بدست می آید.آموزش های فرا گرفته و تجربه حرفه ای

آموزش دانشگاهی روانشناسی در سه سطح لیسانس،فوق لیسانس و دکتری است .حداقل مدرک لازم برای کارروانشناسی کارشناسی ارشد است .شما می‌توانند مدارج دانشگاهی روانشناس خود را برسی کنید .همچنین دانشگاه‌ها هم از لحاظ اعتبار با هم متفاوت هستند.

روانشناس خوب دارای تجربه و مهارت لازم است معمولا مردم به روانشناس با تجربه بیشتر اعتماد می‌کنند

البته بسیاری خصوصیات دیگر برای روانشناس خوب وجود داردکه برسی دقیق آنها توسط مراجعین بسیار مشکل است این وضعیت را تبلیغات گسترده ای که توسط برخی انجام می‌شود پیچیده تر می کند .یک اصل اساسی این است که گول تبلیغات و رزق و برق و دکوراسیون را نخورید .

با این حال بعضی اصول راهنما را به شما متذکر می‌شوم .روانشناس خوب به شما پندنمیدهد و شما را نصیحت نمیکند .شما قبلا حتما نصیحت و توصیه ها بسیاری در مورد مشکل خود دریافت کرده اید

روانشناس خوب معمولا کلید حل مشکل را به شما نمیگوید بلکه شما را راهنمایی می‌کند تا خود به راه حل مشکل برسید

روانشناس خوب برای شما سخنرانی نمی کند و یک سخن ران انگیزشی نیست او بسیار دقیق و پر حوصله تمام زوایای مشکل تان را بررسی می‌کند

برخی روانشناس ها صحبت می کنند توضیح می دهند و آموزش می دهند و برخی دیگر بیشتر گوش می‌کنند و گاهی کامنت می دهند .این بستگی به رویکرد روانشناس دارد .شما اگر روش روانشناستان را نپسندیدید می توانید روانشناستان را تغییر دهید

روانشناس خوب به شخصیت شما احترام می گذارد و شما را قبول دارد .او هدفش حل مشکل خاص شماست

کار روانشناسی معمولا تعاملی است یعنی برای حل مشکل هر دو طرف روانشناس و مراجع مسئول هستند وباید وظایف خود را انجام دهند

روانشناس خوب شما را جاج نمی کند یا لااقل زود شما را قضاوت نمی کند

روانشناسی کاری پر حوصله دقیق و زمانبر است .و شما معمولا باید برای حل مشکل خود زمان بگذارید و تکالیف مربوطه را انجام دهید

روانشناس خوب به فرهنگ ارزش‌ها و اعتقادات شما احترام می گذارد .و هیچ ارزش شخصی یا غیر شخصی را به شما تحمیل نمی کند .به اصطلاح قضاوت ارزشی نمی کند

جنسیت روانشناس با کیفیت کارش ارتباط ندارد

شما می توانید بر اساس ترجیح خود روانشناستان را انتخاب کنید

روانشناس خوب درد شما را میفهمد.شما این را در جلسات مشاوره می توانید حس کنید

روانشناس خوب با شما ارتباط خوب و دوستانه دارد ولی دوست شما نیست .او مشاور و درمانگر شماست

در حضور روانشناس خوب شما احساس امنیت میکنید و خود را راحت می بینید تا درباره هر چیزی صحبت کنید و احساسات تان را بروز دهید

روانشناس خوب صادق اصیل و واقعی است .او نقش بازی نمی کند

روانشناس در باره طول جلسات مدت زمان درمان و مشاوره به شما اطلاعات می‌دهد .همچنین میزان در دسترس بودن در حالت اورژانسی را به شما می گوید

مدت زمان استاندارد جلسات تراپی معمولا ۴۵ دقیقه است .این مدت می تواند کمتر یا بیشتر باشد که با هم توافق می کنید معمولا جلسات اولیه طولانی تر و جلسات آخر کوتاه مدت تر است .برخی مطب ها هزینه جلسات را بر اساس تایم دقیقه ای محاسبه می‌کنند .قبلا در این باره اطلاع بگیرید . هزینه جلسات بهتر است برای شما مناسب باشد اگر هزینه برایتان سنگین باشد خود منبع استرس می شود .بهتر است روانشناسی انتخاب کنید که هزینه های آن برایتان اقتصادی باشد

بهتر است روانشناستان نزدیک محل زندگی شما باشد تا رفت آمد و جلسات متعدد برایتان دردسر ساز نشود

روانکاوی یک روش رواندرمانی و تراپی است ما ده ها روش و رویکرد متفاوت رواندرمانی داریم .

اگر با روانشناستان احساس امنیت و درک شدن ندارید ادامه ندهید و روانشناستان را تغییر دهید

معمولا روانشناس ها از تست برای ارزیابی و تشخیص مشکل استفاده می‌کنند.این تست ها انواع مختلف دارد.

روانپزشک با روان شناس فرق دارد .روانپزشک ها معمولا برای درمان بیماری شما دارو تجویز می‌کنند .روانشناس ها برای حل مشکل شما تراپی انجام می دهند .

روانشناس خوب بسیاری خصوصیات دیگر دارد که در پست های بعدی در مورد آن خواهیم نوشت

۱۶راز موفقیت زوج ها

16 راز موفقیت زوج ها :

1. دعوا دلیل جدایی نیست.

2. به تعهدات رابطه پایبند باشید.

3. چیزهای مورد علاقه او را بخرید.

4. هنگام ورود و خروج از خانه، با صمیمیت برخورد کنید.

5. گاهی کنسل کردن یک قرار، به بودن در کنار همسرتان می ارزد.

6. با خانواده او مانند خانواده خود رفتار کنید.

7. گفتن �دوستت دارم� هر چه بیشتر، بهتر

8. هنگام بیماری با او مهربان باشید.

9. در نبود یکدیگر، کارهای خانه را انجام دهید

10. از گفتن جوک های توهین آمیز خودداری کنید

11. وقت شناس باشید.

12. با افرادی که پشت همسر شما بد می گویند، به تندی رفتار کنید.

13. او را از کوچیک ترین تصمیمات خود آگاه کنید .

14. به تماس و پیام ها او پاسخ دهید.

15. از همسرتان بپرسید روز خود را چگونه گذرانده است

16. در مسافرت دعوا نکنید،مشکلات را بگذارید. برای بعد از بازگشت ،مسافرت و تفریحتان را به هیچ عنوان خراب نکنید...

البته برای موفقیت زوج ها موارد بسیاری دیگر وجود دارد که در پست های بعدی به آن می پردازم

مهارتهای زندگی :قوانین زندگی

مهارت های زندگی :قوانین زندگی

١.زندگی خیلی وقت است شروع شده است.

در زندگی چیزی به نام دور آزمایشی وجود ندارد. تصمیمات شما سرنوشت ساز هستند و راهی برای برگشت و تصحیح آنها وجود ندارد.

٢. دوستان آنلاین شما دوستان واقعی نیستند.

متاسفانه حقیقت دارد. بسیاری از این دوستان اصلا اهمیتی برای مشکلات شما قایل نیستند و وقتی به کمک آنها نیاز دارید در دسترس نخواهند بود.

٣. هر عشقی به سرانجام نمی رسد.

آماده باشید که دلتان بشکند و غصه بخورید. سخت است اما واقعیت است.

٤. تحصیلات با گرفتن دیپلم به اتمام نمی رسد.

در دنیای امروز دانش حرف اول را می زند. اگر می خواهید عقب نیافتید باید به تحصیلاتتان ادامه بدهید.

٥. اعضا خانواده مهمترین آدم های زندگی شما هستند.

این ها تنها افرادی هستند که به شما اهمیت می دهند. رفتار خوبی با آنها داشته باشید و قدردان حمایت هایشان باشید.

٦. نقاط ضعف شما اهمیت ندارند.

نقاط ضعفتان را بپذیرید ولی نگران آنها نباشید. تنها نقاط قوت شما هستند که اهمیت دارند. روی آنها تمرکز کنید و آنها را پرورش دهید.

٧. هر کار با ارزشی زمانبر است.

٨.تمام فرصت های پیشرفت خارج از محدوده آسایش قرار دارند.

٩. روابط متزلزل ارزش حفظ و نگهداری را ندارند.

وقتتان را روی چیزهایی که نمی توانید تغییری در آنها ایجاد کنید تلف نکنید. از آنها عبور کنید و به مسیرخود ادامه بدهید.

١٠. دنیا پر از بی عدالتی است.

در زندگی خود بارها و بارها با بی عدالتی روبرو خواهید شد. آمادگی لازم را داشته باشید.

١١. شانس سراغ افراد سخت کوش می رود.

شانس هیچوقت نصیب افرادی که دست رو دست می گذارند و منتظر یک اتفاق خوب هستند نمی شود.

١٢. زمان خاصی برای یک آغاز بی نظیر وجود ندارد.

اگر قصد دارید کاری را آغاز کنید، شروع کنید. منتظر زمان بهتر نباشید. آن زمان هرگز نخواهد رسید.

١٣. شما نمی توانید همه جا حضور داشته باشید و نمی توانید همه چیز داشته باشید.

یاد بگیرید که تصمیم های درست بگیرید و به آنچه برای شما اهمیت دارد متعهد بمانید و آن را دنبال کنید.

١٤. باید از تمام افرادی که در زندگی شما هستند قدردانی کنید.

١٥. تجربه و احساسات بهترین سرمایه گذاری های شما هستند.

١٦. بعداً ،، معمولا به معنی هرگز است.

هیچ کاری را به بعد موکول نکنید. در لحظه زندگی کنید.

١٧. موفقیت مترادف پشتکار است.

١٨. انجام مرتب تمرینات ورزشی ضروری است.

١٩. شکست هیچ اهمیتی ندارد.

پس از شکست نهراسید.

٢٠. منتظر کمک دیگران نباشید

خودتان باید به خودتان کمک کنید. پس اتکا و اعتماد به نفس را در خود تقویت کنید

صدای درونی منفی:افکار منفی

| خودگویی منفی -افکار منفی و تاثیرات آن |

صدای درونی منفی(افکار منفی)می‌تواند شکل‌های مختلفی داشته باشد. می‌تواند بازدارنده باشند: مثلاً «من در این کار خوب نیستم، پس به‌خاطرحفظ خودم نباید ان کار را انجام دهم» یا مطلق هستند: مثلاً «هیچ‌وقت نمی توانم کاری را درست انجام دهم» .گاهی ممکن است ارزیابی واقع‌بینانه‌ی موقعیت را القا کند: مثلاً «نمره‌ی ریاضی‌ام خیلی پایین شده، پس من ریاضی‌ام خوب نیست» یا کاملاً خیال‌پردازانه باشد: «من احتمالاً در این درس می‌افتم و دیگر هیچ‌وقت نمی‌توانم به یک دانشگاه خوب بروم».

صدای منفی درونی یا همان منتقد درونی خیلی شبیه به والدینی سخت‌گیر یا یک دوست قدیمی است.

ممکن است وارد مسیر افکار منفی عادی شود،مثل: فاجعه‌سازی، سرزنش کردن،پیشداوری و از این قبیل. صدای درونی منفی به هر گفتگوی درونی‌ای گفته می‌شود که با خودتان دارید و توانایی شما را برای باور کردن خودتان و توانایی‌هایتان و رسیدن به اهداف‌تان محدود می‌کند. صدای درونی منفی(افکار منفی) هر فکری است که شما و توانایی‌تان برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی و اعتمادبه‌نفس‌تان را ضعیف می‌کند. به همین دلایل صدای درونی منفی نه تنها می‌تواند استرس‌زا باشد، بلکه واقعاً می‌تواند سدِ راه موفقیت‌تان شود.

افرادی که این نوع صدای منفی درونی زیاد برایشان اتفاق می‌افتد معمولاً استرس بیشتری دارند. این تا حد زیادی به‌خاطر این است که واقعیت‌ هایشا ن تغییر پیدا میکند .و توان رسیدن به اهداف شان را ندارند. دلیل این وضعیت این است که استرس باعث میشود که فرد توان دیدن فرصت ها از دست بدهد وچنانچه حتی بتواند ان فرصتها را بفهمد،انگیزه سرمایه گذاری بر روی فرصت را ندارد

به خودتان می‌گویید نمی‌توانم کاری را انجام دهم ، و هرچه این صدا را بیشتر بشنوید، بیشتر باورش خواهید کرد.

ایدآل‌گرایی. کم‌کم باور خواهید کرد که «عالی» و «ایدآل» نیستید و اینکه ایدآل قابل‌دستیابی نیست . درمقابل افراد موفق معمولاً خیلی بهتر از رقیبان ایدآل‌گرای خود عمل می‌کنند چون استرس کمتری دارند و با کاری که تقریبا انجام شده باشد خوشحال هستند.

برخی تحقیقات نشان داده‌اند که زمزمه‌های درونی منفی یا افکار منفی می‌تواند موجب تشدید حس افسردگی شوند که اگر به آن رسیدگی نشود واقعاً مخرب خواهد بود.

ایجاد چالش‌ در روابط. این انتقادهای درونی هم باعث می‌شوند نیازمندتر یا نامطمئن‌تر به نظر برسید و هم ممکن است این زمزمه‌ها را به عادت‌های کلی‌تر منفی تبدیل کنید که موجب آزار دیگران شود .

یکی از آشکارترین اشکالات صدای درونی منفی این است که این گفتگوها مثبت نیستند. خیلی ساده‌انگارانه به نظر می‌رسد ولی تحقیقات نشان داده‌اند که صدای درونی مثبت یک پیشگوی قوی برای موفقیت است.

تله های زندگی

تله های زندگی

به مشکلات مزمنی گفته می شود که بارها در زندگی ما به اشکال مختلف تکرار می شوند و با اینکه هر بار تلاش می کنیم متفاوت عمل کنیم ولی در نهایت نتیجه همان است که بود و چیزی تغییر نمی کند

بطور مثال:

🔺اکثرا جذب افرادی می شوید که کمتر به شما محبت و توجه می کنند.

🔺مرتبا در موقعیت هایی قرار می گیرید که احساس می کنید از دیگران کمتر و پایین تر هستید.

🔺دائم نگرانید که اتفاق ناگواری برای شما یا عزیزانتان رخ بدهد. با یک درد خفیف وحشت می کنید نکند بیماری لاعلاجی باشد.

🔺در طول زندگی اغلب خواسته های دیگران را بر خواسته های خود ترجیح داده اید و چنان برای دیگران فداکاری می کنید که نیازهای خودتان مدتهاست برآورده نشده باقی مانده اند.

ویژگی اصلی تله های زندگی این است:

👈 در طول زندگی شما بارها تکرار می شوند.

👈 اغلب یادتان نمی آید این مشکل از کجا شروع شد انگار عمری است با این مشکل دست به گریبان هستید.

👈 تله های زندگی اجازه نمی دهند شما لذت، آرامش و زندگی شاد را تجربه کنید.

پذیرش آگاهانه دیگران

چهارگام برای یک پذیرش آگاهانه

پدر و مادرها همیشه آن طور که شما می خواهید عمل نمی کنند.همیشه نمی توانند جهان شما را درک کنند.همیشه بخشی از انتظارات ما از پدر و مادرمان برآورده نشده باقی می ماند.این باعث می‌شود دیر به فکر سالم سازی ارتباطمان با مهم ترین افرادزندگی مان بیفتیم.

❗️در مواجهه با همسرم با علامت سوال درباره‌ی بعضی از کارهایش برخورد می کنم!

❗️خیلی وقت‌ها درون ذهنم مشغول جنگیدن با شریک عاطفی ام هستم!

❗️و خیلی وقت ها درگیر وابستگی به آن‌ها هستم!

همیشه ترس هایی برای از دست دادن آنها، تنها ماندن، نبودن آنها دارم .

✔️برای پاسخ به این دغدغه ها در رابطه با پدر و مادر، یا همسرتان یا شریک عاطفی تان باید باورهایتان درباره‌ی پذیرش را تغییر دهید.

👈توصیه جدی من به شما این هست که از استراتژی پذیرش آگاهانه استفاده کنید.

👈بر خلاف تصور عامه پذیرش هیچ ارتباطی با رفتار منفعلانه ندارد.

🖌در روان‌شناسی مثبت نگر و توجه آگاهی(mindfullness)، هیچ کجا اشاره نشده است که باید هر چیزی را که اتفاق می افتد را بپذیرید.

✔️پذیرش آگاهانه یکی از سخت ترین کارهای دنیاست اما نتایج بسیار عجیبی دارد.

پذیرش,یعنی:

۱)اتفاقات را همان گونه که هستند درک کنید.

۲)راهی برای ارتباط آگاهانه با آنها پیدا کنید.

۳) پس از آن عمل کنید.عملکرد مناسبی که بر اساس شفافیت دید است، را انجام دهید.

۴)ارزیابی و بررسی

1⃣در گام اول

با توجه به سطح آگاهی پدر و مادرتان یا توان هوش هیجانی آنها و میزان سوادشان و نوع زندگی‌شان،آنها را بابت رفتارهایشان درک کنید.

2⃣در گام دوم

با یک نگاه_هرمونوتیکی( فهم رفتار)

با سبک زندگی آنها،با کیفیت روابط خانوادگی تان در گذشته،با مشکلات شخصی پدر و مادر وبامیزان توانایی حل مسأله آنها در زمان بروز مشکلات وباتاریخچه ی خانوادگیتان،ارتباطی_آگاهانه و‌ مشاهده گرایانه برقرار کنید.

3⃣در گام سوم

با توجه به دو‌ مرحله ی قبل، عمل مناسب را انتخاب کنید.

مثل همدلی یا درک متقابل به جای رفتار طلبکارانه.

4⃣در گام چهارم

نتایج عملکرد خودتان را پس از تغییر شرایط بررسی کنید.

Ⓜ️فراموش نکنید؛

پذیرش: فرایندی همیشگی،فراگیر و وسیع است که در طول عمر باید به آن مشغول باشیم.

اگر فکر می کنید کسی را پذیرفته اید اما هنوز هم با او‌ مشکل دارید.یعنی پذیرش شما درست و آگاهانه نبوده است.

✔️همین امروز برای پذیرش اصولی خودتان، همسرتان یا شریک عاطفی تان‌ و‌ پدر و مادرتان و یا فرزندانتان وقت بگذارید

عادت های ذهنی

عادت هایی که ذهن ما را فقیر می‌کند

🌸ذهنیت قربانی

وقتی ما خود را قربانی می‌دانیم و رفتارهای قربانی را از خود بروز می‌دهیم بهتر است مسئولیت اعمالمان را برعهده بگیریم و اینکه شما لیاقت چیزهای خوب را در زندگی دارید

🌸وسواس در صرفه جویی

اینکه از خرج کردن برای خود و خانواده سرباز بزنیم با این استدلال که باید پس انداز کنیم و از خوشی های کوچک به بهانه صرفه جویی و آینده بهتر سرباز می‌زنید

🌸ارزش بی‌حد به مادیات

هر چیزی را از زاویه مادیات و قیمت ،مقایسه و تحلیل می‌کنید . نگرانی شماهمیشه مربوط به پول است. همیشه به درآمد دیگران فکر می‌کنید . رویای بیشتر داشتن همیشه شمارا به خود مشغول می‌کند

🌸ولخرجی

هزینه بیشتر از درآمد ،باعث نقش اول شدن پول در زندگیتان می‌شود. نگرانی های شما شامل بدهی ،فروش و تخفیف ها می‌شود.

🌸انجام کارهایی که دوست ندارید

بدین ترتیب فراموش می‌کنیم که ما زمانی کوتاه برای زندگی داریم و استفاده از آن برعهده ماست . در این نگرش همیشه چشم انتظار اتفاق هایی هستیم تا شرایط را تغییر دهد و ما را از انجام کاری که دوست نداریم نجات دهد .همین امر باعث ناشادی و بیهوده‌ی می شود

البته عادتهای ذهنی فراوان دیگری هم هستند که موجب فقر ذهنی می شوند که درپست های بعدی به آن می پردازیم