رابطه،ازدواج :احترام

مهم ترین عامل در یک رابطه، ارتباط نیست، احترام است

چیزی که می توانم به شما بگویم نکته شماره یک است. . . احترام است و قطعا جاذبه جنسی، قیافه، اهداف مشترک، مذهب و همچنین عشق نیست. مواقعی وجود دارد که شما نسبت به شریک زندگی خود احساس عشق نمی کنید. اما هرگز نمی خواهید احترام شریک خود را از دست بدهید. هنگامی که احترام را از دست دادید، هرگز آن را پس نخواهید گرفت.

- لورا

با بررسی صدها پاسخی که دریافت کردم، متوجه روند جالبی شدم: افرادی که طلاق را پشت سر گذاشته بودند، تقریباً همیشه در مورد ارتباط صحبت می‌کردند.« مکرر صحبت کنید علنی صحبت کنید. درباره همه چیز صحبت کنید، حتی اگر دردناک باشد.»

و قطعا دلایل موجهی برای آن وجود دارد (که بعداً به آن خواهم پرداخت).

اما متوجه شدم که چیزی که افراد با ازدواج های خوشبخت-باسابقه20، 30 یا حتی 40 سال - در مورد آن صحبت می کنند احترام بود .

احساس من این است که این افراد، از طریق مقدار زیادی از تجربه، آموخته اند که ارتباطات - صرف نظر از اینکه چقدر باز، شفاف و منضبط باشد - در نقطه ای از بین می رود. درگیری ها تقریباً اجتناب ناپذیر هستند و احساسات همیشه آسیب خواهند دید.

و تنها چیزی که می تواند شما و شریک زندگی تان را نجات دهد، ومی تواند هر دوی شما را در برابر سقوط سخت و خطاپذیری انسانی حفظ کند، احترام به یکدیگر است . بسیار مهم است که برای یکدیگر احترام قائل باشید، به یکدیگر ایمان داشته باشید - اغلب بیشتر از اینکه هر یک به خودتان باور داشته باشید - و اعتماد داشته باشید که شریک زندگی شما بهترین کار خود را انجام می دهد.

بدون آن بستر احترام، شما شروع به شک به نیت یکدیگر خواهید کرد. شما در مورد انتخاب های شریک زندگی خود قضاوت خواهید کرد و به استقلال او تجاوز خواهید کرد. به دلیل ترس از انتقاد، نیاز دارید که چیزها را از یکدیگر پنهان کنید. و این زمانی است که شکاف هاظاهر می شوند.

من و شوهرم 15 سال است که با هم هستیم. من خیلی به این فکر کرده‌ام که چه چیزی ما را با هم نگه می‌دارد، در حالی که ازدواج‌های اطراف ما از هم می‌پاشد (به طور جدی، همه جا هست... به نظر می‌رسد ما در آن عصرهستیم). تنها کلمه ای که مدام به آن اشاره می کنم احترام است. البته این به معنای احترام گذاشتن است ، اما این خیلی سطحی است. فقط نشان دادن کافی نیست باید آن را در اعماق وجود خود احساس کنید. من عمیقاً و صادقانه به [شوهرم] به خاطر اخلاق کاری، صبر، خلاقیت، هوش و ارزش‌ هایشاحترام می‌گذارم . از این احترام همه چیز ناشی می شود - اعتماد، صبر، پشتکار (چون گاهی اوقات زندگی واقعاً سخت است و هر دو شما فقط باید استقامت کنید). می‌خواهم حرف‌های او را بشنوم (حتی اگر با او موافق نباشم) زیرا به نظر او احترام می‌گذارم. من می‌خواهم او را قادر سازم تا در زندگی‌های پرمشغله‌ی ما کمی وقت آزاد داشته باشد، زیرا به نحوه گذراندن وقتش و اینکه با چه کسانی وقت می‌گذراند احترام می‌گذارم. و، واقعاً، معنای این احترام متقابل این است که ما احساس امنیت کنیم تا عمیق‌ترین و صمیمی‌ترینِ خودمان را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.

- نیکول

علاوه بر احترام به شریک زندگی خود، باید به خودتان نیز احترام بگذارید (همانطور که شریک زندگی شما باید به خودش نیز احترام بگذارد). زیرا بدون این احترام به خود، احترام شریک زندگی خود را نخواهید داشت - تمایلی به پذیرش آن ندارید و راه هایی برای تضعیف آن خواهید یافت.بطوریکه شما دائماً نیاز به جبران و اثبات خود خواهید داشت که فقط نتیجه معکوس دارد.

احترام به شریک زندگی و احترام به خود در هم تنیده شده اند. همانطور که خواننده دیگری گفته است:

به خودت و همسرت احترام بگذار هرگز با او یا در مورد او بد صحبت نکن. اگر به همسرت احترام نمی گذاری، به خودت هم احترام نمی گذاری. شما او را انتخاب کردید - به این انتخاب عمل کنید.

- اولاو

بنابراین، احترام به چه شکل است ؟

مثال های متداول ارائه شده توسط بسیاری از خوانندگان:

  • هرگز در مورد شریک زندگی خود صحبت نکنید و از آنها به دوستان خود شکایت نکنید. اگر با شریک زندگی خود مشکل دارید، باید با او صحبت کنید ، نه با شخص دیگری. بدگویی در مورد شریک زندگی خود با دیگران باعث از بین رفتن احترام شما نسبت به آنها می شود و باعث می شود احساس بدتری نسبت به رابطه داشته باشید، نه بهتر.
  • احترام بگذارید که سرگرمی ها، علایق و دیدگاه های متفاوتی دارید. فقط به این دلیل که زمان و انرژی خود را به طور متفاوتی صرف می کنید، به این معنی نیست که بهتر/بدترهستید .
  • به این احترام بگذارید که شما در رابطه با مسایل یکسان حرف نمی زنید، با این حال شما یک تیم هستید، و اگر یک نفر در تیم خوشحال نباشد، تیم موفق نیست.
  • بدون راز، اگر واقعاً با هم هستید و به یکدیگر احترام می گذارید، همه چیز باید منصفانه باشد. فانتزی جنسی عجیبی داشتید که مضحک به نظر می رسید؟در مورد آن بحث کنید و در مورد آن باز باشید. هیچ چیز نباید خارج از محدوده باشد

رابطه، ازدواج: دلایل درست ماندن در رابطه

من نزدیک یک ساله که ازدواج کردم .در جشن عروسی یکی از اقوام بودم که از چند تا از مهمانان ،که مسن تر و قابل اعتماد بودند، خواستم چند توصیه در مورد زندگی و رابطه با همسرم به من بدهند تا باعث بهبود و استحکام زندگی و ازدواجم بشود.

من فکر میکنم که خیلی از تازه عروس(داماد)ها این کارو می‌کنند یعنی در باره رابطه شان مشاوره می‌گیرند .بخصوص بعد از خوردن یک پیتزای خوشمزه در رستوران که قبلا توسط طرف مقابل حساب شده !

به هر حال ناگهان متوجه شدم چرا از صدها فرد باهوش و فوق العاده درون وب استفاده نکنم ؟چرا از خرد جمعی صدها انسان در یک تجربه همگانی استفاده نکنم ؟ چرا خرد و تجربه همه آنها را با هم ترکیب نکنم تا چیزی ساده و قابل استفاده برای همه بدست آورم.پس تصمیم گرفتم از دریای اعضای عاشق و با هوش خودم استفاده کنم

چیزی که پرسیدم این بود .همه شمایی که ده ساله ازدواج کردید و از زندگی و رابطه خود راضی هستید .اگه بخواهم از شما توصیه ایی برای استحکام زندگی و رابطه ام بگیرم، آن تو صیه چیست؟چه چیزی برای شما کار کرد ؟ همچنین آنهایی که تجربه جدایی داشتند ،چه چیزی برای شما کار نکرد؟

پاسخ ها بسیار زیاد بودند. تقریباً 1500 نفر به من مراجعه کردند. بسیاری از آنها پاسخ‌هایی ارسال کردند در حد چند صفحه ، نه پاراگراف‌! هفته ها طول کشید تا همه آنها را چک کنم، اما چیزی که پیدا کردم مرا متحیر کرد.

پاسخ‌ها از سوی افراد باهوش و خوش‌گفتار از همه اقشار، از سراسر جهان، که هر کدام گذشته،تراژدی‌ها، اشتباهات و پیروزی‌های خاص خود را داشتند، دریافت شد . . . و با این حال همه آنها تقریباً ده چیز را می گفتند.

این بدان معناست که آن ده چیز باید بسیار مهم باشند. . . و آنها کار می کنند:

1. برای دلایل درست با هم باشید

قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم که باید در رابطه خود چه کاری انجام دهید، بیایید با کارهایی که نباید انجام دهید شروع کنیم .

هرگز با کسی نباش چون کسی دیگر به تو فشار آورده است.

من اولین بار ازدواج کردم چون سنتی بزرگ شده بودم و ازدواج کاری بود که من قرار بود انجام دهم. یعنی ازدواج برای من یک تکلیف بود. اشتباه.

من بار دوم ازدواج کردم چون بدبخت و تنها بودم و فکر می کردم داشتن یک همسر مهربان همه چیز را برایم درست می کند. این هم اشتباه بود.

سه بار تلاش کردم تا بفهمم چه چیزی باید از ابتدا روشن شود ، تنها دلیلی که باید همیشه با کسی باشید ، این است که به سادگی عاشق بودن در کنار او باشید . واقعا به همین سادگی است.

-هورییا

وقتی درخواستم را برای خوانندگان فرستادم، از افرادی که در ازدواج دوم یا سوم (یا چهارم) خود بودند پرسیدم که چند بار اول چه اشتباهی کردند .

رایج ترین پاسخ این بود که " به دلایل اشتباه با آن شخص بودند".

برخی از این دلایل اشتباه عبارتند از:

  • فشار دوستان و خانواده
  • احساس یک "بازنده" به دلیل مجرد بودن وذوق کردن برای اولین کسی که از راه رسید
  • با هم بودن برای تصویر - به این دلیل که رابطه روی کاغذ (یا در عکس) خوب به نظر می رسید ، نه به این دلیل که این دو نفر در واقع یکدیگر را تایید می کردند .
  • بچه بودن و ساده لوح بودن و ناامیدانه عاشق بودن و فکر کردن به اینکه عشق همه چیز را حل می کند
  • هر چیزی که باعث می شود یک رابطه "به کار" بیاید (و منظورم از کار، این است که برای هر دو نفر شاد و پایدار باشد ) مستلزم تحسین واقعی و عمیق از یکدیگر است. بدون آن تحسین متقابل، همه چیز از بین می رود.

    دلیل "اشتباه" دیگر برای وارد شدن به یک رابطه، همانطور که هورییاگفت، "رفع" خود است. این تمایل به استفاده از عشق شخص دیگر برای تسکین مشکلات عاطفی خود، ناگزیر منجر به وابستگی مشترک می شود-یک پویایی ناسالم و آسیب رسان بین دو نفر که در آن از عشق طرف مقابل برای فرار از نفرت از خود، بایک توافق پنهان استفاده می شود . بعداً بیشتر به هم وابستگی خواهیم پرداخت، اما در حال حاضر، اشاره به این نکته مفید است که عشق، خنثی است . یعنی چیزی است که می تواند سالم یا ناسالم، مفید یا مضر باشد و بسته به اینست که چرا و چگونه شخص دیگری را دوست دارید و توسط شخص دیگری دوست داشته می شوید . عشق هرگز به تنهایی برای حفظ یک رابطه کافی نیست .

  • ادامه دارد

تله های زندگی

تله های زندگی

به مشکلات مزمنی گفته می شود که بارها در زندگی ما به اشکال مختلف تکرار می شوند و با اینکه هر بار تلاش می کنیم متفاوت عمل کنیم ولی در نهایت نتیجه همان است که بود و چیزی تغییر نمی کند

بطور مثال:

🔺اکثرا جذب افرادی می شوید که کمتر به شما محبت و توجه می کنند.

🔺مرتبا در موقعیت هایی قرار می گیرید که احساس می کنید از دیگران کمتر و پایین تر هستید.

🔺دائم نگرانید که اتفاق ناگواری برای شما یا عزیزانتان رخ بدهد. با یک درد خفیف وحشت می کنید نکند بیماری لاعلاجی باشد.

🔺در طول زندگی اغلب خواسته های دیگران را بر خواسته های خود ترجیح داده اید و چنان برای دیگران فداکاری می کنید که نیازهای خودتان مدتهاست برآورده نشده باقی مانده اند.

ویژگی اصلی تله های زندگی این است:

👈 در طول زندگی شما بارها تکرار می شوند.

👈 اغلب یادتان نمی آید این مشکل از کجا شروع شد انگار عمری است با این مشکل دست به گریبان هستید.

👈 تله های زندگی اجازه نمی دهند شما لذت، آرامش و زندگی شاد را تجربه کنید.